
معاملات مبتنی بر پرایس اکشن (Price Action) یا حرکات قیمتی در واقع روشی از معاملات روزانه است که معاملهگران در آن به جای تحلیل تکنیکال، صرفا بر اساس حرکات قیمتی تصمیمگیری میکنند.
استراتژیهای معاملاتی مختلفی در دسترس معاملهگران وجود دارد. در زیر اطلاعاتی کلی از روش معاملاتی پرایس اکشن را به شما ارائه میکنیم.
برخی معاملهگران بر اساس حرکات قیمتی یک نماد معاملاتی، در مورد معامله تصمیمگیری میکنند. این روش پرایس اکشن به دنبال کردن حرکات قیمتی و معامله بر اساس حرکاتی که به نظر میرسد سودآور است، خلاصه میشود.
اکثر معاملهگرانی که به روش پرایس اکشن معامله میکنند، از اندیکاتورهای تکنیکال مانند میانگین متحرک یا باندهای بولینگر استفاده نمیکنند.
اما اگر شما از آنها استفاده میکنند، در این روش باید در فرایند تصمیمگیری معاملاتی وزن زیادی را به آنها اختصاص ندهید.
در واقع یک معاملهگر پرایس اکشن اعتقاد دارد که تنها منبع مطمئن اطلاعات از خود قیمت حاصل و حرکات آن حاصل میشود نه بیشتر.
ابزارهای مشهور و محبوب روش پرایس اکشن، نقاط شکست (Breakouts)، کندل استیکها و ترندها هستند. همینطور در این روش از مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت نیز استفاده میشود.
معاملهگران از این ابزار و ایدهها برای توسعهی استراتژیهایی که با خواستهها و علایق آنها منطبق است، استفاده میکنند.
تمام معاملهگران جدید میتوانند از یادگیری معامله بر اساس پرایس اکشن یا حرکات قیمتی منفعت کسب کنند.
یادگیری خواندن و تفسیر حرکات قیمت چارت به خودی خود به یک سیستم معاملاتی تبدیل میشود. این میتواند در هنگام تصمیمگیری برای پیادهسازی ابزار تحلیل مانند اندیکاتورها نیز به شما کمک کند.
اگر شما در حال یادگیری نحوه معامله کردن هستید، برای شروع تنها چیزی که نیاز دارید صرفا یک روش معاملاتی است.
قبل از اینکه شروع به یادگیری بیشتر کنید، سعی کند با همان روش اولی که انتخاب کردهاید به سودآوری و موفقیت برسید.
معامله بر اساس پرایس اکشن یا حرکات قیمتی در واقع سودآوری را تضمین نمیکند اما با زمان و تمرین کافی به یک سبک معاملاتی عالی برایتان تبدیل میشود.
یکی از مهمترین جنبه های معامله مبتنی بر پرایس اکشن در واقع تفسیرها و عناصر روانشناسانه پرایس اکشن است که بر روی تصمیم های معاملاتی معامله گران مختلف تاثیر میگذارد.
برای مثال صرف نظر از اینکه چه اتفاقی میافتد، اگه قیمتی بر روی 990 باشد و از سطح 1000 که یک حد نصاب شخصی و روانشناسانه برای خود معامله گر است عبور کند، پس معامله گر ممکن است فرض کند که یک حرکت صعودی دیگری در کار است و وارد معامله خرید بشود.
معامله گران دیگر ممکن است دیدگاه متضادی داشته باشند و زمانی که قیمت به سطح 1000 میرسد، آنها فرض میکنند که یک تغییر جهت قیمتی در راه است و وارد معامله فروش میشوند.
هیچ دو معاملهگری حرکت قیمتی یا پرایس اکشن را دقیقا مانند هم تفسیر نمیکنند چون هر کدام دارای قوانین و درک ذهنی متفاوتی هستند. به طور کلی معامله مبتنی بر پرایس اکشن یک اقدام معاملاتی سیستماتیک است که در آن معامله گران از ابزار تحلیل تکنیکال کمک میگیرند تا تصمیم معاملاتی خود را برای ورود به معامله بگیرند.
اکثر معامله گران با تجربه که حرکات قیمتی را دنبال میکنند، چندین ترفند برای تشخیص الگوهای معاملاتی، سطوح ورود و خروج از معامله، توقف ضررها و دیگر موارد دارند.
داشتن تنها یک استراتژی ممکن است فرصت های معاملاتی کافی برای شما ایجاد نکند. اکثر سناریوها شامل فرایند دو قدمی میشوند:
1 – شناسایی یک سناریو: مانند قیمت یک نماد معاملاتی که وارد فاز صعودی یا نزولی میشود، محدوده کانال، نقطه شکست Breakout و غیره.
2 – شناسایی فرصت های معاملاتی داخل آن سناریو: مثلا زمانی که قیمت یک نماد در حالت صعود است، دو احتمال وجود دارد که به حرکت خود ادامه دهد یا اینکه عقب نشینی از خود نشان دهد. این یک انتخاب کاملا ذهنی است و برای هر معامله گری میتواند متفاوت باشد.
1 – فرض کنید قیمت یک نماد معاملاتی طبق دیدگاه یک معامله گر به حداکثر خود رسیده و سپس به یک سطح کمی پایین تر از خود بازمیگردد. حالا معامله گر میتواند تصمیم بگیرد که آیا فکر میکند قیمت یک الگوی دو قله شکل خواهد داد یا اینکه پس از یک بازگشت میانگین، افت پیدا میکند.
2 – حالا فرض کنید یک معامله یک سقف و کفی را برای قیمت یک نماد معاملاتی بر اساس فرضیات خود از نوسان پایین و عدم شکست سطوح تعیین میکند. اگر قیمت نماد معاملاتی در این محدوده بماند، معامله گر میتواند بر اساس اینکه این سقف و کف به عنوان سطح حمایت و مقاومت عمل میکند، وارد معامله شود.
3 – فرض کنید یک سناریو تعریف شده نقطه شکست Breakout به سرانجام میرسد و پس از آن فرصت معاملاتی طبق ادامه پس از شکست سطح یا عقب نشینی از سطح شکست و بازگشت به سطح قبلی، ایجاد میشود که معامله گر میتواند از آن برای سودآوری خود بهره بگیرید.
همانطور که میبینید، معامله با پرایس اکشن رابطه نزدیکی با تحلیل تکنیکال دارد اما تصمیم نهایی معامله به خود معامله گر بستگی دارد که باعث انعطاف در روند معاملاتی با این روش میشود و تفاوت آن را با دیگر استراتژی ها که قوانین مشخصی دارند را نشان میدهد.
معامله مبتنی بر پرایس اکشن بیشتر برای معاملات کوتاه مدت تا میان مدت که سودآوری محدودی دارند مناسب است و چندان مناسب سرمایه گذاری های بلند مدت نیست.
اکثر معامله گران باور دارند که بازار یک الگوی تصادفی را دنبال میکند و هیچ راه واضح و سیستماتیکی وجود ندارد که بر اساس آن یک استراتژی که همیشه جواب میدهد را تعریف کرد.
با ترکیب کردن ابزارهای تحلیل تکنیکال با تاریخچه قیمتی اخیر بازار برای شناسایی فرصت های معاملاتی طبق تفسیرهای معاملاتی خود معامله گر، به طور کلی معامله مبتنی بر پرایس اکشن دارای طرفدارای بسیاری در جامعه معامله گران است.
مزایای این روش شامل استراتژی هایی انعطافپذیر که خودتان تعیین کردهاید، کاربرد بر روی چندین نوع نماد معاملاتی مختلف، استفاده آسان با نرم افزارهای معاملاتی و امکان بک تست گیری آسان استراتژی بر اساس قیمت های گذشته، میشود.
مهمتر از هر چیز، در این روش معامله گران کنترل همه چیز را بر عهده دارند و در نهایت خودشان تصمیم میگیرند که چه کاری انجام دهند به جای اینکه کورکورانه یک سری از قوانین مشخص شده از قبل را دنبال کنند.
پرایس اکشن یا حرکات قیمتی به الگو و روند حرکت قیمت یک نماد معاملاتی گفته میشود که اغلب در کوتاه مدت در نظر گرفته میشود. پرایس اکشن را میتوان هنگامی که به طور گرافیکی در طول زمان به نمایش درمیآید مانند چارت کندل استیک یا چارت خطی، مورد تحلیل قرار داد.
تحلیلگران تکنیکال به حرکات قیمتی بر روی چارت توجه میکنند تا نشانه ها و الگوهایی که میتواند رفتار قیمتی در آینده را برای آن نماد معاملاتی پیش بینی کند، شناسایی کنند و نقاط ورود و خروج از معامله را پیدا کنند.
ابزار تحلیل تکنیکال مانند میانگین متحرک ها و اسیلاتورها بر اساس پرایس اکشن عمل میکنند و بر روی آینده تعمیم داده میشوند تا معامله گران را از احتمالات آینده باخبر کنند.
پرایس اکشن یا حرکات قیمتی اغلب ذهنی بوده و معامله گران مختلف میتوانند از یک چارت یا تاریخچه قیمتی برداشت های متفاوتی داشته باشند که در نهایت منجر به تصمیم های معاملاتی مختلف میشود.
یک محدویت دیگر این است که پرایس اکشن گذشته همیشه یک پیش بینی کننده صحیح برای نتایج آینده نیست.
در نتیجه معامله گران تکنیکال باید از تعدادی از ابزار تکنیکال برای تایید اندیکاتورها استفاده کنند و آماده باشند که اگر پیش بینی آنها صحیح از آب درنیامد، به سرعت از معامله خود خارج شوند و ضرر خود را محدود کنند.